معنی اداره لجستیک ارتش
حل جدول
فرهنگ معین
(لُ جِ) [انگ.] (اِ.) بخشی از علوم نظامی که به حمل و نقل افراد و تجهیزات ارتش اختصاص دارد.
فرهنگ فارسی هوشیار
انگلیسی ارتیک (برابر با جنگ) (اسم) بخشی از فن لشکر کشی که از حمل و نقل و جادادن ارتش بحث میکند.
مخفف اصطلاحات انگلیسی
اداره تدارکات کارمندان ارتش
فرهنگ عمید
از فنون لشکرکشی، مربوط به حملونقل، لشکرکشی و تدارکات لشکر،
اداره
نهادی دولتی برای انجام کارها و وظایف مشخص که یک رئیس و چند دایره و شعبه دارد و تابع یک وزارتخانه است،
(اسم مصدر) گرداندن امور، مدیریت: ادارهٴ زندگی،
* اداره شدن: (مصدر لازم) انجام شدن،
* اداره کردن: (مصدر متعدی) گرداندن امور، مدیریت،
لغت نامه دهخدا
اداره. [اِ رَ / رِ] (از ع، اِ) قسمتی از وزارتخانه. هر وزارتخانه به چند اداره و هر اداره به چند دائره منشعب شود. ج، اِدارات.
- اداره ٔمحاسبات. رجوع به محاسبات شود.
- اداره ٔ مدعی العمومی ابتدائی. رجوع به دادسرا شود.
- اداره ٔ مدعی العمومی استیناف.
- اداره ٔممیزی. رجوع به ممیزی شود.
ارتش
ارتش. [اَت َ] (اِخ) رودیست در جنوب کیماک. (حدود العالم).
ارتش. [اَ ت ِ] (اِ) لغتی که در این ایام به مجموع سپاهیان مملکت داده اند. رجوع به ارتشتار و ارتیشدار شود.
فارسی به عربی
اداره، عملیه، قیاده، کدمه، مکتب، إدارَه
تعبیر خواب
لیلا برایت میگوید: دیدن ارتش در خواب، نشانهی نگرانی شما میباشد. برای زنها علاقه داشتن به روابط جنسی است. ارتش در حال جنگ، بیانگر ثروت بزرگ میباشد و رژه ارتش، معنایش موفقیت در مسائل مالی میباشد.
درکتاب سرزمین رویاها آمده است: خواب یک ارتش: نزاع درخانواده
کارل گوستاو یونگ:
دیدن ارتش در خواب سمبلی از نیروی قدرتمندی است که خلاف جهت شما کار میکند. شما ممکن است حس کنید که تعدادشان از شما بیشتر است، زورشان بیشتر است یا تحت فشار هستید و قادر نیستید با این موقعیت سروکار داشته باشید.
خواب دیدن اینکه به ارتش پیوسته اید بیانگر این است که حس میکنید، مافوق و ارشد هستید (حس برتری در مورد خودتان دارید). شما حس میکنید که هیچ کسی برای شما مناسب نیست.
دیدن ارتش در خوابتان بیانگر اختیارات سفت و سخت و سرکوب احساسی است. شاید نیاز دارید که نظم و قدرت بیشتری داشته باشید.
اگر شما به ارتش خدمت کرده اید، پس این خواب ممکن است بیانگر تجارب و خاطرات زندگی واقعی شما باشد.
کتاب سرزمین رویاها: ارتشهای متعدد از کشورهای مختلف: پول وشادی
فرهنگ فارسی آزاد
اِدارَه، (اَدارَ، یُدِیْرُ) گردانیدن، دَور گردانیدن، اداره کردن،
معادل ابجد
1635